جستجو در وبلاگ

نطر خود درباره وبلاگ

۱۳۸۹ آذر ۱۷, چهارشنبه

Hamed

ستاره ي تنها دوباره غمگينم دوباره بي رويا قدم بزن با من ستاره تنها قدم بزن شايد كه بغض شب واشه از اونور ابرا ماه تو پيدا شه ترانه بارون كن شباي پاييز به خنده مهمون كن من غم انگيز چقدر كنار تو قشنگه تنهايي تو تلخ و غمگيني تو اوج گيرايي تو شكل روياي مني كه پژمرده مني كه احساسم تو رنگ شب مرده تو هم دلت تنگه تو فكر باروني تو هم يه روزي ميري...تو هم نمي موني...

۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

احمد

کلاغهاگرچه سیاهندوآوازشان خوش نیست اماآنقدرباوفایندکه شاخه های خشک درختان رادرفصل سرد ز مستان تنها نمیگذارند"کلاغتم رفیق"

Poya

فقط يلدانيست كه طولاني ترين شب سال است تمام شبهاي بدون توبرام يلداست

۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

حامد و محمد

درميان رفقا اشرف دلدارتويي در ترازوي وفا،من كم و بسيارتويي.

محمد

ارگ كريم خان

حامد

مرغ شب خوابیدوازعشق توبیدارم هنوز:-/دیده نابیناشدومشتاق دیدارم هنوز

دخترك

جسم

عاشقونه

دختري با شال ابي

حامد

ارگ

محمد براجان

روبروي خيابان زند

حامد طاووس

مىدونى فرق تو با عشق،زندگى و گل چيه؟عشق يک کلمه است اما تو معنى اونى،زندگى يک اجبار است اما تو دليل اونى وگل يک گياهه ولى تو عطر اونى.

محمد كنار كوزه

دو شاخه گل،،، دو جام مستي،،، فداي شما هر جا كه هستي

حامد ارگ كريم خان

ميدونستي اشك گاهي ازلبخندباارزش تره؟چون لبخندروبه هركسي ميتوني هديه كني امااشك روفقط براي كسي ميريزي كه نميخواي ازدستش بدي... .

حامد و محمد پارك ازادي

كاش می شدكاروان امشب شتابان میگذشت/ این دل غربت نشینم بارفیقان میگذشت.

محمد

شاه چراغ

حامد هوشمندي

گاهي وقتا سکوت فرياد معرفت است گرچة ساکتيم ولي بياد تيم

محمد محمدي

ار بزني تير كلاش خينم بريزي/ مو زتو دل نيكنم خيلي عزيزي

حامد شيراز

سفيد=آروم آبی=مغرور سياه=مشكوك صورتي=عاشق سبز=بانمك ارغواني=خوشگل قهوه اي=باحال نارنجي=ديوونه توسی=لوس قرمز=لجوج به نظرشمامن چه رنگیم

حامد و محمد

اسمتو خط نزدم از دفتر خاطره هام هنوز هر جا باشي عزيزتريني توبرام،

حامد عقاب

(اگرتنهاترين تنهاشوم بازهم خدايم هست)هميشه يادت باشه احساس تنهايي نكن وقتي خداازهركسي به تونزديكتره وهميشه باتوست

محمد شاه چراغ

يه شله كلگ بلي، يه بغل هيمه خشك كله خنگ، يه نفس بوي ملوس بيلهر، يه هزار نغمه پاك دي بلال، همه ارزوني برق تيلت، سي كه مهلي مهربوني ...

حامد خيابان زند

__/ΓΠ\_ _ ("v") '-O----O-' ' v ' اين قلب من، اگه فكرمى كنى به يادتو نيست باهمين ماشين لهش كن

محمد پارك ازادي

آخرين شعرمراقاب كن پشت نگاهت بگذار تاكه تنهاييت از ديدن آن جابخورد وبداندكه دل من با توست درهمين يك قدمى....

حامد شاه چراغ

اتل متل رفاقت/دل به تو كرده عادت/برات دعا ميكنم/اينم رسم رفاقت...

ضرغام

ايمان حبيبي

کاش قلب وسعت میگرفت شمع با پروانه الفت میگرفت کاش توی جاده های زندگی خنده هم ازگریه سبقت میگرفت

۱۳۸۹ مهر ۱۶, جمعه

Mohamad

من كه از غمت چون شعله اي دربادم بي وفايم كه وفايت برود از يادم.

Hamed

تواسمان ماه مني روي زمين شاه مني ستاره و شمع مني هميشه در قلب مني

۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه

امين هوشمندي-

سفيد=آروم آبی=مغرور سياه=مشكوك صورتي=عاشق سبز=بانمك ارغواني=خوشگل قهوه اي=باحال نارنجي=ديوونه توسی=لوس قرمز=لجوج به نظرشمامن چه رنگیم

دختر لر

7 قلب روبه تو هديه ميدم.1.قلبي كه دوست داره.2نگرانته.3.باتودردودل ميكنه.4.عاشقته.5.فدات ميشه.6.واست دعا ميكنه.7.فراموشت نميكنه.

شيلا خداداد

کاش قلب وسعت میگرفت شمع با پروانه الفت میگرفت کاش توی جاده های زندگی خنده هم ازگریه سبقت میگرفت

۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

الناز شاكردوست

بازيگر سينما

الناز شاكردوست

گوشي دست

امين هوشمندي

م♥ ي♥ ب♥ و♥ س♥ م♥ ت♥ گ:-*ل:-*م:-*

۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

سعيد حيدري

...عشق يعني... عشق يعني مستي و ديوانگي... عشق يعني با جهان ديوانگي... عشق يعني نخفتن تا سحر... عشق يعني سجده با چشمان تر... عشق يعني سر به دار اويختن... عشق يعني اشك حسرت ريختن... عشق يعني در جهان رسوا شدن... عشق يعني مست و بي پروا شدن... عشق يعني سوختن و ساختن... عشق يعني زندگي را باختن... I love you

هاشم هوشمندي

در اين دنيا من نكردم گناهي. فقط به چشمانت كردم نگاهي. اگه اينك نگاهي شد گناهي. مجازاتم كن هر طوري كه خواهي. در اين دنيا من او را مي پرستم. هم او را هم خدا را مي پرستم. تمام مردم يكتا پرستند. و ليكن من دو تا را مي پرستم...

كامبيز و شاهرخ

...چه كنم... عشقت اگر به دلم بتابد چه كنم... مهرت اگر به سراي من بخوابد چه كنم... يك دم به سوال من جوابي بده دوست... روزي كه دلم تو را بخواهد چه كنم...

هاشم

سركلاس وقتي سر كلاس درس نشسته بودم.تمام حواسم متوجه دختري بود.كه كنار دستم نشسته بود.و اون منو داداشي صدا ميكرد.به موهاي مواج و زيبايش خيره شده بودم.و ارزو ميكردم،كه عشقش متعلق به من باشه.اما اون توجهي به اين مسايل نميكرد.اخر كلاس پيش من اومد و جزوء جلسه پيش رو خواست،من جزوءام رو بهش دادم.بهم گفت"متشكرم" ميخام بهش بگم،ميخام كه بدونه،من نميخام فقط"داداشي"باشم من عاشقشم اما...من خيلي خجالتي هستم،علتش رو نميدونم.تلفن زنگ زد.خودش بود،گريه مي كرد.كه دوستش قلبش رو شكسته از من خواست كه برم پيشش.نميخاست تنها باشه.من هم اينكارو كردم.وقتي كنارش رو كاناپه نشسته بودم.تمام فكرم متوجه اون چشمهاي معصومش بود.ارزو ميكردم كه عشقش متعلق به من باشه.بعد از 2 ساعت ديدن فيلم و خوردن 3 چيپس،خواست بره بخوابه،به من نگاه كرد و گفت"متشكرم" ميخوام بهش بگم،ميخوام كه بدونه،من نميخواهم فقط"داداشي"باشم من عاشقشم.اما...من خيلي خجالتي هستم،علتش رو نميدونم.روز قبل از جشن دانشگاه پيش من اومد وگفت،قرارم بهم خورده اون نميخواد با من بياد.ترم گذشته ما بهم قول داده بوديم كه اگه زماني هيچ كدوممون براي مراسم پارتنر نداشتيم.با هم ديگه باشيم.ددست مثل يه"خواهر و برادر"ما با هم به جشن رفتيم.جشن به پايان رسيد.من پشت سر اون كنار در خروجي ايستاده بودم.تمام هوش و حواسم به اون لبخند زيبا و چشمان همچون كريستاش بود.ارزو ميكردم عشقش متعلق به من باشه.اما اون مثل من فكر نميكرد و من اينو ميدونستم،به من گفت"متشكرم"شب خيلي خوبي داشتيم. ميخام بهش بگم،ميخام بدونه،من نميخام فقط"داداشي"باشم.من عاشقشم،اما...من خيلي خجالتي هستم.علتش رو نميدونم.يه روز گذشت،سپس يه هفته،يكسال،قبل از اينكه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصيلي فرا رسيد،من به اون نگاه ميكردم،قبل از اينكه كسي خونه بره به سمت من اومد،با همون لباس و كلاه فارغ التحصيلي با گريه منو در اغوش گرفت و سرش رو روي شونه من گذاشت و اروم گفت: تو بهترين"داداشي"دنيا هستي متشكرم. ميخام بهش بگم،ميخام كه بدونه.من عاشقشم،اما...من خيلي خجالتي هستم. علتش رو نميدانم.نشستم روي صندلي اون دختره حالا داره ازدواج ميكنه،من ديدم كه"بله"رو گفت و وارد زندگي جديدي شد.با مرد ديگه اي ازدواج كرد.من ميخواستم عشقش متعلق به من باشه،اما اون اينطوري فكر نميكرد.و من اينو ميدونستم.اما قبل از اينكه بره به من رو كرد و گفت،تو اومدي"متشكرم" ميخام بهش بگم،ميخام كه بدونه.من نميخام فقط"داداشي"باشم .من عاشقشم اما...من خيلي خجالتي هستم علتش رو نميدونم.سالهاي خيلي زيادي گذشت.به تابوتي نگاه ميكنم كه دختري كه من رو داداشي خودش ميدونست توي اون خوابيده.فقط دوستان دوران تحصيلي اش دور تابوت هستند،يك نفر داره دفتر خاطراتش رو ميخونه.دختري كه در دوران تحصيل اون را نوشته.اين چيزي هست كه اون نوشته بود. ...اي كاش بهش گفته بودم دوست دارم... نويسنده:حامد هوشمندي

۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

A

Babr

۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

Hamed hooshmandi

اري.....گاهي اوقات عاشق مي شويم ،و طوري عشق مي ورزيم ،كه گويا معشوق پاره اي از تنمان شده ،وهر لحظه او را به خود نزديكتر مي بينيم، به طوري كه همه اينده خود را در وجود او خلاصه كرده ،و حتي گاهي اوقات زندگي بدون او را بدتر از جهنم مي بينيم ،گاهي اوقات دلمان انقدر براش تنگ مي شود كه مي خواهيم او را از روياهايمان بيرون كشيده و در دنياي واقعي در اغوش گرفته ،و به اندازه تمام عمر گريه كنيم.......

امينh

عاشقونه من مي نويسم برات ازبي كسيم . خبر مي دهم بهت از قصه هاي دلواپسيم .چشم من به چه شوقي به هواي تو بارونيه . تپش قلب من فقط به ياد تو مي مونه...

حامد جان

ديدمت يك شب به دريا زل زدي كاش درياي توبودم دل به دريا ميزدي

بزرگترين سگ دنيا

حامد و سجاد

درميان رفقا اشرف دلدارتويي در ترازوي وفا،من كم و بسيارتويي.

امين هوشمندي

عاشقونه من مي نويسم برات ازبي كسيم . خبر مي دهم بهت از قصه هاي دلواپسيم .چشم من به چه شوقي به هواي تو بارونيه . تپش قلب من فقط به ياد تو مي مونه...

حامدh

اگه اگه يكي را ديدي كه وقتي داري رد مي شوي بر مي گرده و نگات مي كنه...بدون براش مهمي اگه يكي را ديدي كه وقتي داري مي افتي برميگرده وبا عجله مياد سمت تو...بدون براش عزيزي اگه يكي را ديدي كه وقتي داري مي خندي برميگرده و نگات مي كنه...بدون واسش قشنگي اگه يكي را ديدي كه وقتي داري گريه مي كني برميگرده مياد باهات اشك ميريزه...بدون دوست داره اگه يكي را ديدي كه وقتي داري با يك نفر ديگه حرف مي زني تركت مي كنه...بدون عاشقته اگه يكي را ديدي كه وقتي داري تركش مي كني فقط سكوت مي كني...بدون ديوونته اگه يكي را ديدي كه از نبودنت داغون شده...بدون كه براش همچي بودي اگه يكي را ديدي كه يه روز از بي تو بودن مي ناله...بدون كه بدون تو ميميره اگه يكي را ديدي كه بعد رفتنت لباس سفيد پوشيده...بدون كه بدون تو مرده اگه يك روز ديديش كه يه گوشه اي افتاده و يه پارچه سفيد روش كشيده...بدون واسه خاطر تو مرده ...............

۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

عادل محمدي

عادل محمدي

عادل محمدي